به گزارش راهبرد معاصر؛ جنگ سوریه پس از 6 سال در حالی به پایان خود نزدیک می شود که کمتر کسی در سال 2011 احتمال می داد به این شکل خاتمه یابد. این جنگ آزمون ژئوپلیتیک بزرگی برای طرف های بزرگ منطقه ای و بین المللی بود. در همین راستا با تیم اندرسون، نویسنده کتاب جنگ کثیف علیه سوریه، شخصیتی که مقالات بسیاری در مورد این جنگ دارد و خود بارها به این کشور سفر داشته، گرفتیم تا ابعاد گنگ جنگ بیشتر نمایان شود.
اکنون، که دولت اسلامی عراق و شام، شکست خورده است، کدام یک از گروههای مخالف در خط مقدم جنگ علیه دولت سوریه قرار دارد؟
اکنون، در سوریه، هدف اصلی نابودی ائتلاف جبهه النصرة (جنبش یاری اهل شام) است. این ائتلاف عمدتاًً در یکی از استانهای شمال غربی سوریه به نام ادلب مستقر است. در اواسط دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی، ارتش عربی سوریه حمله بزرگی را علیه ائتلاف جبهه نصرت آغاز کرد. با توجه به عملیات جنگی ارتش عربی سوریه در حلب و دیر الزور، انتظار میرود استان ادلب هم در یکی از روزهای فوریه یا مارس سال ۲۰۱۸ میلادی آزاد و از کنترل گروههای تحت رهبری ائتلاف جبهه نصرت (جنبش یاری اهل شام) خارج شود.
تاریخ زنده سوریه بود. در سال ۲۰۱۲ میلادی، رژیم انحصارگرای بعث با برگزاری رفراندوم قانون اساسی از قدرت خلع شد. بدون تردید، اکثریت قریب به اتفاق سوریها خواهان ابقای بشار اسد هستند. البته، ارزیابی عملکرد رئیسجمهور در دوران بازسازی کشور هنوز زود است و باید منتظر بمانیم و ببینیم چه پیش خواهد آمد.
بر
اساس اعلام بنیاد مطالعات اقتصادی و اجتماعی ترکیه در
پایان سال ۲۰۱۱ میلادی، حملات مسلحانه علیه دولت سوریه از حمایتی تقریباً پنج
درصدی برخوردار بود. در سال ۲۰۱۲ میلادی، فرماندهان ارتش آزاد سوریه اعلام کردند
بر اساس برآوردها، رئیسجمهور سوریه از حمایت تقریباً ۷۰ درصدی مردم برخوردار است.
بعدها، یکی از مشاوران ناتو هم به براوردی مشابه اشاره کرد. همه این برآوردها با
نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سوریه در سال ۲۰۱۴ میلادی همخوانی زیادی داشت.
نظر شما درباره روابط دولت سوریه و کردها چیست؟ آیا میتوان به توافق این دو طرف امیدوار بود؟
بله، به نظر من، دمشق و کردهای سوریه بالاخره به توافق میرسند و فکر نمیکنم، حالا که نیروهای ایالات متحده آمریکا از سوریه اخراج شدهاند، رسیدن به این توافق چندان طول بکشد. به نظر من، چنین توافقی مستلزم به رسمیت شناختن فرهنگ و زبان کردها در سراسر سوریه و نه صرفاً منطقهای محصور در شمال شرقی این کشور است
کردهای سوریه پایگاه ضعیفتری از کردهای عراق دارند چون دولت سوریه نابود نشده است و قانون اساسی یکپارچهای در این کشور حکمفرما است. بسیار بعید است مردم سوریه به رفراندومی رأی بدهند که حکومت این کشور را به حکومتی فدرالی تبدیل کند. پس از پایان جنگ، سوریها این رفراندوم را مانوری برای تضعیف دولت و ارتش ملی بسیار محبوبشان میدانند. کردهای ترکیه نمیتوانند در این تصمیم سهیم باشند. درست به همین دلیل است که اعتقاد دارم احتمال توافق بر سر به رسمیت شناختن فرهنگ و زبان کردها در سراسر کشور بسیار بیشتر از تحقق سایر گزینههای جداییطلبانه است.
هیأت نمایندگان مخالفان سوریه در مذاکرات از چه میزان محبوبیتی بین مردم سوریه برخوردار است؟ به نظر شما، محبوبترین گروه مخالف کدام گروه است؟
اگر منظورتان از هیأت نمایندگان همان هیأتی است که نمایندگی گروههای مسلح را به عهده دارد، باید بگویم این نمایندگان علاقه چندانی به شرکت در هیچ انتخاباتی از خود نشان ندادهاند. این گروهها تصور میکنند خدا حق حکومت بر دیگران را به آنها اعطا کرده است. اکثر این گروهها صرفاً با تصور برخورداری از حمایت ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و ترکیه، وارد مذاکرات ژنو یا آستانه شدند و درخواست استعفای بشار اسد را مطرح کردند. سطح بلوغ سیاسی این گروهها در همین حد است. بالاخره، آنها هم در مرحلهای کنار گذاشته میشوند چون چیزی که با توسل به تروریسم دستیافتنی نباشد نمیتواند با فریب و تهدید هم بهدست بیاید.
لطفاً، از دیدارتان با آقای بشار اسد برایمان بگویید. به نظر شما بشار اسد چه شخصیتی دارد؟
در دسامبر سال ۲۰۱۳ میلادی، همراه با هیأتی استرالیایی با رئیسجمهور اسد ملاقات داشتم. بسیار خونگرم و خودمانی بود. در راهروی ورودی بزرگ خانهای از ما استقبال کرد که طبق پروتکلهای رسمی در اختیار رئیسجمهور سوریه قرار میگیرد (کاری که وزرایش نمیکنند). با ما به زبان انگلیسی صحبت کرد. نکتهای که بیشتر از هر چیزی از این دیدار به یاد میآورم این است که خودش هم اذعان کرد بسیاری از مردم سوریه از دولتش حمایت نمیکنند و، با این حال، دولتش هیچ چارهای جز مبارزه با تروریستها ندارد. کاملاً به وضوح نگرانیهایش را درباره کودکانی به یاد میآورم که تحت تأثیر روانی جنایاتی قرار میگیرند که با فریاد اسلامی اللهاکبر (خدا بزرگ است) انجام میشوند. یادم میآید با لحنی تأثیرگذار از ما پرسید: «با این مسأله چه کار کنیم؟» به نظر من، بعد از کشته شدن نیروهای ارشد دفاعی کشور در سال ۲۰۱۲ میلادی، باید نظارت مستمر بهتری بر فرماندهی جنگ اعمال میکرد. فکر میکنم سالها جنگ باعث شده است دیگر مثل گذشته رقیقالقلب نباشد. در سالهای اخیر، با قاطعیت بیشتری صحبت میکند و کمتر در مقابل قدرتهای ناتو دست به «تسامح» میزند.